محمدعلی
ابطحی رئیس دفتر و بعدها معاون پارلمانی رئیس جمهور دوران اصلاحات از
اولین چهره های سیاسی بود که در فضای مجازی شروع به کار وبلاگ نویسی کرد.
آن روزها هنوز شبکه های اجتماعی جا نیفتاده و همان تب وبلاگ نویسی داغ بود.
ابطحی در سایت شخصی خود به نام «وب نوشت» درباره پشت پرده برخی اتفاقاتی
که در مجلس رخ میداد می نوشت یا بعضا روایت هایی طنز از اتفاقاتی که در
دفتر رئیس جمهور دوران اصلاحات رخ داده بود به دست می داد. این میان گاهی
از اشتباهات و به قول معروف گاف هایش هم می نوشت:
«توی آرشیوم دوتا عکس با یک شماره رفته بود. نمیدانم چرا. من عکس دو تن از
وزرا را انتخاب کردم که عکس روزم باشد. با همان شماره یک عکس هم در آرشیو
مربوط به یک سگ گله بود که با فاصله زیادی از گوسفنداش نشسته بود. به نظر
خودم کلی برایش هنر خرج کرده بودم و روی زمین خوابیده بودم و از این هنری
بازیها. عکس آن دو وزیر محترم را که از دوستان صمیمی ام بودند up کردم و
زیرش نوشتم آقایان فلان و فلان، وزرای فلان و فلان و با عجله در لب تاپ را
بستم و رفتم. نیم ساعتی گذشت دیدم پشت سر هم sms میاد.باز کردم همه نوشته
بودن به داد وبلاگت برس. منم دسترسی نداشتم. مجبور شدم رفتم یک کافی نت.
دیدم ای دل غافل . اون عکس سگ گله آمده بالا با زیر نوشت آقایان فلان و
فلان، وزرای فلان و فلان»
"
او سال 1384 او دریک سخنرانی در همدان گفت که «واقعیت این است که در فرهنگ سیاسی کشور هنوز وبلاگ نویسی و وبلاگ نویسان یک تهدید تلقی می شوند» جالب آنکه ابطحی که در جریان اتفاقات سال 88 هم دستگیر شده بود از زندان هم وبلاگ نویسی را رها نکرده و این کار را ادامه می داد. «امروز هم رفته بودم اطاق بازجوئی. زندان است و باز جوئی های مکررش. بازجو اطاقش را عوض کرده بود. همان بازجوئی که بارها گفته ام خیلی باهم دوست هستیم. کنار میز اطاقش دو دستگاه کامپیوتر وصل به اینترنت بود. لب تاپ خودم را هم که شب دستگیری از منزل آورده بودند کنارش دیدم. نا خود آگاه آهی کشیدم. بازجو پرسید چرا آه؟ گفتم یاد وب نوشت افتادم. که دو ماه و ده روز است از آن بی خبرم.. یک وقتی سایتم جزئی از خانواده ام بود. بازجو گفت از همین امروز می توانی از همین جا آن را بنویسی و منتشر کنی. برای یک لحظه شوکه شدم. دیدم شوخی نمی کند. فکر کردم این هم تجربه ای است. تجربه وبلاگنویسی از داخل زندان».
تذکر 9/11
أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللّهِ وَرِضْوَانٍ خَیْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَىَ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (108) لاَ یَزَالُ بُنْیَانُهُمُ الَّذِی بَنَوْاْ رِیبَةً فِی قُلُوبِهِمْ إِلاَّ أَن تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (109) / آیا کسی که اساس کار خود را بر پایه تقوای خدا و رضایت او گذاشته کارش بهتر است یا کسی که اساس کار خود را بر کنار پرتگاهی نهاده که در حال فروریختن است و با آن در آتش جهنم میافتد؟ و خدا مردم ستمگر را هدایت نمی کند. (108) بنایی که ساختهاند همواره مایه تشویش در دلهایشان خواهد بود تا آن هنگام که دلهایشان تکه تکه شود و خدا دانا و حکیم است(109)
حالا به این نکات توجه کنید :
- در آیات مورد نظر عبارت "جرف هار" به کار رفته که نام خیابان برجهای دوقلو “Jorf Harr” است. -
شماره آیات مورد نظر 108 و 109 می باشد که برابر با آدرس برجهای دوقلوست.
ضمناً در بعضی از نسخه های قرآن شماره این دو آیه 109 و 110 می باشد که در
این صورت نیز 110 برابر با تعداد طبقات برجهای دوقلوست. - سوره توبه 9امین سوره قرآن می باشد که برابر با ماه حادثه 11 سپتامبر است. - سوره توبه در جزء 11ام قرآن قرار دارد که برابر با روز حادثه 11 سپتامبر است. - سوره توبه در حزب 21ام قرآن قرار دارد که برابر با قرن حادثه 11 سپتامبر است. - تعداد حروف سوره توبه تا این آیات 2001 حرف می باشد که برابر با سال حادثه 11 سپتامبر است.
اضافات : صیرورت
صیرورت با حق در حق
انسان در این جهان یک زندگی ظاهری دارد که به جسم و تن او مربوط است. می خورد و می آشامد و می خوابد و حرکت و کار می کند ولی در همین حال در باطن ذات یک زندگی نفسانی نیز دارد. در حالی که در دنیا زندگی میکند در باطن ذات، یا به سوی سعادت و کمال و نورانیت سیر می کند، یا به سوی بدبختی و شقاوت و تاریکی رهسپار می باشد، یا در صراط انسانیت و سیر و صعود الی الله حرکت می کند، یا از جاده مستقیم انسانیت منحرف شده و در وادی های تاریک و پست حیوانیت دست و پا می زند. یا در مدارج کمال به سوی نور و سرور و کمال و جمال طی طریق می کند، یا به سوی عذاب و سقوط روان است. گرچه اکثر مردم از این زندگی باطنی غافلند ولی واقعیت دارد.
در حکمت متعالیه و علوم عالی به اثبات رسیده که روح انسان جسمانی الحدوث و روحانی البقا می باشد. یعنی روح ملکوتی همان صورت جسمانی سابق است که به تدریج حرکت و تکامل یافته تا به مرتبه نازل روح انسانی یعنی انسان بالقوه رسیده است و حرکت و تکامل او در آن مرحله نیز متوقف نخواهد شد، بلکه تا آخر عمر همچنان ادامه خواهد یافت. جالب اینجاست که افکار و عقاید و ملکات نه تنها در وجود انسان تأثیر دارند بلکه در چه بودنش نیز مؤثر می باشند. یعنی چنانچه افکار و عقاید وی صحیح و مکارم اخلاق و خوها و ملکاتی که دراثر عمل صالح به وجود می آیند، تدریجا انسان را در مراتب کمال سیر و حرکت می دهند و به مرتبه انسان کامل و قرب خدا می رسانند، هم چنین جهالت ها و عقاید باطل و رذایل اخلاقی و ملکات و قساوت هایی که در اثر کارهای زشت به وجود می آید، روح انسان را به ضعف و انزوا می کشاند و تدریجا او را در مراحل حیوانیت سیر می دهند، و در نهایت در وادی ظلمانی حیوانیت ساقط می سازند.
پس از بیانات، عرض می کنیم، صیرورت به معنای شدن و گشتن و تحول یافتن است که این شدت و گشتن انسان نسبت مستقیم با ملکات و اخلاق و اعمال و نیات او دارد و در واقع انسان با اعمال و عقاید و اخلاق و ملکاتش مهندس و سازنده چگونه بودن و چه شدن خود است و چگونه شدن و بودنش را خود تعیین و ترسیم می نماید. البته از منظر بزرگانی مانند صدرالمتألهین، جوهر انسان و ذات او در حال شدن و تحول است و بلکه تمام جهان هستی به طور دایم در حال سیرورت و صیرورت است، زیرا که جوهر اشیاء پیوسته در حال حرکت و تحول و دگرگونی است و حرکت تکاملی و سیرورت و صیرورت انسان نیز قسمتی از این سیرورت و صیرورت کلی و دایمی است. صدرالمتألهین نیز اسفار اربعه را کما بیش بدین صورت تصویر میکند: سفر با حق در خلق ، سفر از حق به خلق با حق ، سفر با حق در حق ، سفر از خلق به حق.